اونکه هر چی ابر دنیاس خونه داره تو چشاش
اونکه ناچاره بخنده اما گریس خنده هاش
اونکه تو شهرش غریبه با یه عالم اشنا
هیچ کدوم باور نکردن غربت تلخ صداش

اون منم٬ اون منم٬ اون منم

بغضمو تو گلوم میشکنم
دیروزه من مثل امروز مثل فرداست
هر روز دستام سرد و تنهاست
دیروز امروز فردا
خیلی سخته این تنهایی بی فردایی
تنها موندن تنها خوندن

تنها  تنها   تنها

اونکه خیلی قصه داره رو لبای بی صداش
مونده فریادش تو سینه در نمیاد از لباش
قد یه دنیا کتابه با یه عالم گفتنی
هر کدوم از غصه هاش هر کدوم از قصه هاش 

اون منم٬ اون منم٬ اون منم

بغضمو تو گلوم میشکنم
اونکه هر چی ابر دنیاس خونه داره تو چشاش
اونکه ناچاره بخنده اما گریس خنده هاش
اونکه تو شهرش غریبه با یه عالم اشنا
هیچ کدوم باور نکردن غربت تلخ صداش

اون منم٬ اون منم٬ اون منم

بغضمو تو گلوم میشکنم

<< یا حق >>
نیلو

بهت نمیگم که دوست دارم ٬ قسم میخورم که دوست دارم
بهت نمیگم هر چی بخوای بهت میدم چون٬ همه چیزم تویی
نمیخوام که خوابتو ببینم چون خیال تو خوشتر از خوابه
اگه یه روز چشمات ٬ پر اشک شد و به دنبال شونه ای گشتی تا گریه کنی صدام کن قول میدم اشکاتو پاک کنم منم باهات گریه میکنم ٬ اگر دنبال مجسمه گشتی تا سرش داد بزنی صدام کم قول میدام ساکت بمونم ٬ اگر دنبال خرابه ای گشتی تا نفرت رو در اون دفن کنی صدام کن قلبم تنها خرابه ی وجود توست .
اگر یک روز صدات کردم که بهت نیاز دارم بهم نگو کجایی فقط یک لحظه چشماتو ببند فکر کن ...


(یا حق )
نیلو

وقتی که امدم دلم از هر چه اشنایی شکست...

دگر امروز شکسته ام هم از سردی روزهای پس از جدایی هم از غرور نوجوانی.
نمیتوانم چون دیروز ها به طلوع سپید پس از غروبی دلتنگ امیدوار باشم.
سر در گم کوچه های غربت زده را مینوردم و اخرین گامهای حیات خویش را در جاده ی خاکی ارزوهایم مینهم اما این بار ندایی در قلبم طنین می اندازد:
در نومیدی بسی امید است
                 پایان شب سیه سپید است

( یا حق )
نیلو

اون پرنده تو بودی
پیرهن ابرو درید
رفت و گم شد تو غرور
رفت و از همه برید
اون که روی عاشقی
طرح دلتنگی کشید
جفت پر شکستشو
توی تنهایی ندید
من
اون پرندم
گنگ و خسته
هر پر پاکم روی یه سنگه
هر یه پری که رخت تو بود حالا واسه خاک رختی قشنگه
توی واپسین نفس تو یادمی هم پرواز
باز تو میتونی فقط باشی برام نفس ساز
بیا هم هوای من برای من صمیمی منو از اینجا ببر تو ای جفت قدیمی
من
اون پرندم گنگ و خسته
هر پر پاکم روی یه سنگه
هر یه پری که رخت تو بود
حالا واسه خاک رختی قشنگه
من هنوز تشنه ی نورم
تشنه ی دشت خورشید
زود بیا که بال غربت
همه ی پرامو چید
بیا هم هوای من
فقط تویی صمیمی
منو از اینجا ببر
تو ای جفت قدیمی
من
اون پرندم گنگ و خسته
هر پر پاکم روی یه سنگه
هر یه پری که رخت تو بود حالا واسه خاک رختی قشنگه
 

<<یا حق>>