سلام من پارمیدا هستم که به نیلو و پانی عزیز کمک می کنم

                  
  دیر گاهی است در این تنهایی
 رنگ خاموشی در طرح لب است
بانگی از دور مرا می خواند
لیک پاهایم در قیر شب است       

بازم سلام
سلامی به گرمیه آبگرمکن خونتون !
امروز یکی دیگه از دوستام هم اومد کمک من و نیلو ..!!
بازم مثل همیشه نظر یادتون نره ها !
ممنون


میگی عاشق بارونی ولی وقتی بارون میاد چترتو باز میکنی

میگی عاشق برفی ولی از یه گوله برف می ترسی

میگی عاشق پرنده ای ولی اونو تو قفس زندانی می کنی

میگی عاشق گلهایی ولی اونارو از شاخه میکنی

چطور انتظار داری باورت کنم وقت میگی دوستت دارم؟؟؟

 

 

من بر آنم که درین دنیا


خوب بودن به خدا ٬ سهل ترین کار است.


و نمیدانم٬


که چرا انسان ٬

تا این حد ٬

با خوبی

بیگانه ست

و همین درد مرا سخت می آزارد




فریدون مشیری


پانی