روزی که از مادر متولد شدم. صدایی در گوشم طنین اٿکند.
پرسیدم کیستی؟
گفت: غم
وقتی که کودکی بیش نبودم، فکر می کردم غم عروسکی است که من با آن بازی می کنم.
حال می دانم که من عروسکی هستم
بازیچه دست غم.

پانی
نظرات 3 + ارسال نظر
محسن یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:06 ب.ظ

محسن یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:07 ب.ظ http://marine.blogsky.com

سلام وبلاگ زیبایی دارید موفق باشید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:15 ق.ظ

خیلی خیلی خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد