وقتی دهکده ای می سوزد دودش را همه می بینند اما وقتی قلبی می سوزد کسی شعله اش را نمی بیند...!!!
ادم باید چه جور باشه؟
اگه سر به زیر و متفکر باشه میگن:افسردس
.اگه شاد و خندون باشه میگن :جلف و سبکه
.اگه چاق باشه میگن :شکمو و پرخور و بی غمه
.اگه لاغر باشه میگن:خسیس و گداست یا حمال وارثه
.اگه زیر بار زور نره میگن:خروس جنگیه و اهل مرافعه س
.اگه از حقه خودش بگذره میگن:بی عرضه و دست و پا چلفتیه
.اگه اهل درس و مطالعه باشه میگن:خرخونه
.اگه با همسرش رابطه ی خوبی داشته باشه میگن:زن ذلیله
.اگه به همسرش دستور بده میگن:بی رحم و زور گو هست
.اگه خوب پول خرج کنه میگن:ولخرج و لاابالیه
.اگه اهل ولخرجی نباشه میگن:گدا گشنس
.اگه صاف و صادق باشه میگن:پپه هستو هیچی نمیفهمه
.اگه صاف و صادق نباشه میگن:اب زیر کاه و موزیه
.
خوب حالا شما بگید این ادمه بدبخت باید چه کار کنه تا ادم بشه؟!؟!؟!؟
!
*وجدان تنها محکمه ای است که نیاز به
قاضی ندارد*
نیلو
![]()
همدم شبهای تنهاییم سلام
چند وقت است که ندیدمت ؟ نمیدانم . روزهاست؟ … نه ، سالهاست … نه ، سال کم است . قرنیست نیستی . راستی چرا نیستی ؟!
نمیدانم کی و چطور ؟ اما در این تنهایی دلگیر فقط یادم میآید چه بهشتی بود روزهای با تو بودن . چه شبهای زیبایی بود از عشق گفتن .
میدانی ؟! تمامی دل من آکنده از عشق بود و هست . تمامی لحظههای من پر شده بود از عطر نفسهایت و زیباییهای عالم ، چشمان مهربانت . یادت میآید ؟! وقتی خستگی و غم بر دوشم سنگینی میکرد ؟! چه باک ؟! … همیشه دستانت بود که آرامش را برایم هدیه بیاورد … چه عالمی داشت … !
امشب هم تنهایم . اما دیگر تو نیستی . پس من سر بر شانههای چه کسی بگذارم ؟! از کجا دستی مهربان طلب کنم ؟! راستی میدانی مدتهاست که تنها دیوارها صدای مرا میشنوند ؟! هیچ نمیگویند ، فقط گوش میکنند . تو فکر میکنی دلشان میخواهد گوش کنند ؟! اما دیگرفرقی نمیکند ؟! من دیگر نمیگویم . شبهای زیادی ست که سکوت کردهام . بر این دیوارها تکیه کردهام و میگریم . دیوارها تاب میآورند ؟! مهم نیست . دیگر دیوار هم نمیخواهم …
سقف این اتاق چقدر کوتاه است ؟! احساس خفگی میکنم . اصلا مگر سقف آسمان چه عیبی دارد ؟ تازه ستارههایش مثل لامپهای رنگی این اتاق نمیسوزند . همیشه روشنند ...
باید بروم … از این اتاق … خسته شدهام …
نیلو